كجاييد اي شهيدان خدايي

بلاجويان دشت كربلايي

كجاييد؟ اي سبك روحان عاشق!

 پرنده تر زمرغان هوايي

كجاييد؟ اي شهان آسماني!

بدانسته ـ فلك را درگشايي

كجايي اي در زندان شكسته!

بداده وامداران را رهايي

كجاي اي در مخزن گشاده!

كجاييد اي نواي بي نوايي!

در آن بحريد كاين عالم كف اوست

زماني بيش داريد آشنايي

دلم كف كرد، كاين نقش سخن شد

بهل نقش و به دل روگر زمايي

برآ ـ اي شمس تبريزي! زمشرق

كه اصل اصل اصل هر ضيايي

شعراز: مولانا جلال الدين بلخي