• امام خمینی(ره) می فرماید: «انقلاب اسلامى ايران، پرتويى از عاشورا و انقلاب عظيم الهى آن است. كربلا كاخ ستمگرى را با خون درهم كوبيد، و كربلاى ما كاخ سلطنت‏شيطانى را فروريخت.emam كربلا را زنده نگه داريد و نام مبارك حضرت سيدالشهدا را زنده نگه داريد، كه‏با زنده بودن او اسلام زنده نگه داشته مى‏شود. مساله كربلا، كه خودش در راس مسائل سياسى هست، بايد زنده بماند. ملت بزرگ ما بايد خاطره عاشورا را، با موازين اسلامى، هر چه شكوهمندتر حفظ نمايد.»
  • امام خامنه ای می فرمایند: «حسين ‏بن ‏على (عليه‏السّلام) مظهر عزت راستين و نمودار كامل افتخار حقيقى است؛ هم در چشم ما مردمِ اسير در دستگاه مادى عالم، و هم براى رستگاران عالم ملكوت.»

 

  •   پروفسور واشنگتن ایروینگ دانشمند و خاور شناسپروفسور بزرگ آمريكايي: «راي امام حسين(عليه السلام) ممكن بود خود را باتسليم شدن به اراده يزيد نجات دهد اما مسئوليت پيشوائي و رياست نهضت هرگز اجازه نميداد يزيد را به خلافت بشناسد و براي رهائي مسلمانان از چنگال قهار ظلم و ستم امويان در كمال شهامت و آزادگي همه گونه مشقت و مصيبت را پذيرفت. آري روان تابناك  حسين سرمدي و جاويد است.»
  •   گاندي رهبر و پيشواي سياسي و اخلاقي هند: «من بهترين ارمغان وگاندي گرانبهاترين اندرز را به شما هديه ميكنم كه اگر بخواهيم وطن خويش را نجات دهيم راهي را بپيمائيم كه حسين بن علي (عليه السلام) پيمود و اين تنها نتيجه ايست كه من از مطالعات و تحقيقاتم درباره تاريخ زندگاني قهرمانان كربلا بدست آورده ام.
  • علامه يافعي از دانشمندان بنام اهل سنت: «اما حكم كسي كه بكشد يا دستور كشتن حسين (عليه السلام) را صادر كند، كفر است و هركس اين را جايز بداند، او هم كافر است.»
  • محمد علي جناح، رهبر مسلمانان هند: «نظير حسين(عليه السلام) در شجاعت و شهامت در سراسر جهان وجود، نتوان يافت. به اعتقاد من همه مسلمانان و همه جهانيان بايد از اين شهيد راه خداوند و فدائي بي نظير حق و حقيقت، سرمشق و عبرت بگيرند.»
  • ياسر عرفات با اينكه از پيروان اهل تسنن است، محض ابراز ارادت به كربلا رفته بود و در مقابلعرفات ضريح مقدسش ايستاد و گفته بود: «سلام بر تو اي پدر شهيدان، تو بودي كه درس قيام و نهضت را برعليه ظلم به جهانيان دادي و هم امروز نهضتها و قيام مردم مسلمان فلسطين بر ضد استعمار و صهيونيسم و اسرائيل غاصب از قيام خونين تو و ياران تو الهام ميگيرند. سلام بر تو اي شهيد راه حق و آزادي.»
  • معاويه بن صخر بن حرب بن اميه، پسر ابوسفيان، مي گويد: «فرزند عزيزم، حق از آن خاندان علي (عليه السلام) است كه ما به ناحق گرفته ايم، آيا آنها را بر مركب خودشان كه ما غصب كرده ايم ننشانيم؟. و نيز مي گويد: حسين بزرگترين محبوب همه مسلمانها بود.»
  • مختار ثقفي: «قسم به خدا اگر ۳چهارم مردم قريش(دشمنان حسين) را بكشم، حق يكي از انگشتان امام حسين(عليه السلام) ادا نشده است.»
  • حكيم سنائي غزنوي شاعر و عارف معروف ايراني مي گويد:

«داستان پسرهند مگر نشنيدي                           كه از او بر سر اولاد پيمبر چه رسيد؟!

پدر او لب و دندان پيمبر بشكست                      مادر او جگر عم پيمبر بمكيد

خود، بناحق، حق داماد پيمبر بگرفت                   پسر او سر فرزند پيمبر ببريد

برچنين قوم چرا لعنت و نفرين نكنم                    لعن الله يزيدا و علي آل يزيد»

  • سفير پادشاه روم(نصراني)

از حضرت زين العابدين(عليه السلام) روايت شده است: «در آن هنگام كه سر حسين(عليه السلام) را نزد يزيد آوردند، او مجالس مي گساري تشكيل داد و سر مقدس حسين(عليه السلام) را مقابل خود نگه مي داشت.

يكي از روزها فرستاده پادشاه روم كه خود از اشراف و بزرگان روم بود به مجلس يزيد درآمد و گفت: «اي پادشاه عرب! اين سر از كيست؟». يزيد گفت: «تو را با اين سر چه كار است؟»

گفت: «من وقتي نزد پادشاه خود برمي گردم، هرچه ديده ام از من مي پرسد و دوست دارم اين سر وصاحب آن را براي او بگويم تا او نيز در شادي و سرور تو شريك باشد.»

يزيد گفت: «اين حسين بن علي بن ابيطالب(عليه السلام) است»امام حسين

 رومي گفت: «مادرش كيست؟» گفت: «فاطمه دختر رسول خدا(صلي الله عليه و آله)»

نصراني گفت: «اُف بر تو و دين تو! دين من بهتر از دين توست. زيرا پدر من از نبيره هاي داود پيامبر بوده و بين من و او، پدران بسياري فاصله است و نصراني ها مرا بزرگ مي شمارند و خاك پاك مرا براي تبريك بر مي دارند، براي اينكه من از اولاد داود هستم. ولي شما فرزند دختر پيغمبرخود را مي كشيد. در صورتي كه بين او و پيغمبر شما، يك مادر بيشتر فاصله نيست. اين چه ديني است كه تو داري؟»

پس از آن به يزيد داستان "كنيسه حافر" را گفت و همچنين گفت: «لا بارك الله فيكم و لا في دينكم.»

يزيد گفت: «اين نصراني را بكشيد كه مرا در مملكت خود رسوا نكند.»

نصراني چون احساس كرد كه كشته خواهد شد به يزيد گفت: «آيا مي خواهي مرا بكشي؟». گفت: «آري»

نصراني گفت: «پس بدان كه ديشب، پيغمبر شما را در خواب ديدم، به من فرمود: "اي نصراني تو از اهل بهشتي" من از اين بشارت تعجب كردم. اينك ميگويم: «اشهد ان لا اله الا الله و اشهد ان محمد رسول الله.» پس از آن سر مقدس حسين(عليه السلام) زا به سينه خود چسبانيد و آن را مي بوسيد و مي گريست تا كشته شد.

منابع:

۱ـ امام حسین(ع) از دیدگاه دانشمندان شرق و غرب و علمای اهل سنت، احمد رگني

۲ـ سايت شناخت رهبري -http://leader-khamenei.com/leader